امروز آخرین امتحانمم دادم و الان عصره و دانشگاهم. دانشگاهم، در حالی که ساعت 15:30 هست و آخرین روزی بود که توی این دانشگاه چیزی داشتم برای انجام! بقیش حساب نیست، بعداً نهایتاً واسه یه دفاع پایان‌نامه و دو تا -ده تا- امضاء برمی‌گردم، و اون این نیست.

الان رو یه صندلی از وسایلِ ورزشی تهِ دانشگاه نشستم و به این فک میکردم، که چرا هر روز نمیومدم همینجا بشینم و یه صفحه یادداشت کنم و برم. - الان که تموم شد دیگه؟ بیخیال. بیخیال محسن. اصلاً زمانی نمونده. اصلاً. 

06/11/1397

15:35

 

پ ن: دانشگاه بودم. و گذشت و الآن خونه ام، در یک ثباتِ منطقی. بعداً هم واسه دفاع پروژه و دو تا -10 تا- امضا باید برگردم شهرِ دانشگاهم. چقد سیاله زمان. سیالِ خوب یا سیالِ بد؟ خوب احتمالا. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ابدی من ميزبان لينک هدیه خريد و نصب کرکره برقي مهدی ادیت وبلاگ رسمی پرشیا خودرو مطالب ۲۰۲۰ کلینیک پوست و مو مارال